تاريخ انتشار: چاپ دوم 1373 تعداد صفحات: 187 نويسنده: حبیب الله اعرابی "بازپرس ویژه قتل عمد"

کتاب جنایت در جنایت – نویسنده حبیب الله اعرابی

کتاب جنایت در جنایت – نویسنده حبیب الله اعرابی

درست هنگام ظهر بود. ظهر اولین روز، از آخرین ماه سال ماه اسفند ماه تقلای طبیعت،

برای بیدار شدن از خواب سنگین زمستان. صدای اذان موذن انوار ملکوتی و ربانی خود را،

بر دلهای پاک مردان خدا میپاشید، و آنها را روانه مسجد میساخت تا با خالق خود، به

سیاق گذشته، و مثل هر روز، خلوت کنند، و از درگاه با عظمتش، به نماز و نیاز

بخواهند، از پلیدیها، پلشتیها و گناهان به دور دارد و گرد معصیت نگردند.
اما دو نابکار، دو هرزه، دو شرور، بی اعتنا به علی الصلوة…. حي على خير العمل عزمشان را جزم کرده بودند، تا نقشه فجیع و پلیدشان را، به منصه ظهور برسانند.
یکبار دیگر طرح خود را مرور کردند و تعلیمات لازمه را به هم دادند، و نزدیک محل مورد نظر، از هم جدا شدند. ابتدا مرد بلند قد که به اسی معروف بود، اطراف مغازه طلافروشی را پائید، و چون فرصت را مناسب دید، با قدری دل تپیدن، دستگیره در دکان را چرخاند، و کنجکاوانه پا به درون آن نهاد.

با لحنی که نشان دهنده آشنائی قبلی بود، گفت: سلام احمد جون، حالت چطوره، خوبی، احمد، صاحب طلافروشی، جوانی بلند بالا، خوش چهره، جذاب بود. در حالیکه روی صندلی نشسته بود، محجوبانه و با وقاری خاص سرش را بالا آورد، به طرف مرد تازه وارد چرخاند، و جواب داد. احوالپرسی کرد. به خاطر سابقه آشنائی از جا بلند شد و با اسی دست داد. چند بار به او طلا فروخته بود. اگر چه از ادا اطوارهای جلف و سبک او خوشش نمی آمد، ولی بی احترامی را از ادب به دور می دانست و تحملش میکرد. اسی پس از مقداری خوش و بش، مقابل احمد قرار گرفت. مظنه سکه و طلا را پرسید. بعد اطراف مغازه و ویترین ها را که با انواع …

مطالعه بیشتر