مترجم: رامین وهابیان تاريخ انتشار: چاپ اول 1370 تعداد صفحات: 170 نويسنده: جولیا سورل ناشر: نشر سمور

کتاب راکی – نویسنده جولیا سورل

کتاب راکی – نویسنده جولیا سورل

دوازدهم نوامبر ۱۹۷۵، شبی سرد در «فیلی» ‘. جنب و
جوشی داغ در کلوپ «مشترنی بلو – در» در اتاقی که بیشتر شبیه یک سطل بزرگ پر از آشغال بود با چراغی در بالای سر جمعیت که به زحمت میتوانست آن محل دم گرفته و پر از دود را روشن کند. رینگ بوکس چندان کوچک بود که جای یک مبارزه ی جانانه را نداشت. رینگی که گویی اشباحی تیره و تار را در خود جای میداد. دو مشتزن یکی سیاه و دیگری سفید، در حال مبارزه بودند: «راکی بلبوا» در طرف چپ با شورت سفید و چهره ای که پر از زخمهای سطحی بود و دماغی پهن و فکی که به نظر می آمد

همیشه مشغول خنده است موهای لخت و یکدست و مشکی اش تا روی ابروان او را میپوشاند یک مرد جوان با برو بازوی زیبا، چهار شانه و سنگین وزن گرداگرد «راکی» رقص پا می کرد و ضربات پی در پی را با دقت بر او وارد می آورد.
سر «راکی» تکان شدیدی خورد اما این ضربه حتی موجب نشد که خم بر ابرو بیاورد. آنگاه شروع کرد به ضربه زدنهای چپ و راست و از کوچکترین موقعیت هم سود میبرد. مردم روی صندلیهای کنار رینگ نشسته بودند و با غریو فریادهای جنون آمیز خود، خون می طلبیدند. بعضی از آنها نعره کشان با خیزی که به طرف دو مشتزن برداشته بودند به خیال خود راهنماییهای لازم را ابراز میداشتند:
یه تکونی بخور زود باش چیزی نمونده … کله اش رو
داغون کن! بزنش! الان ناک اوت میشه.

در راهروی ورودی، بیشتر مردمی که شرط بندی کرده بودند، به چشم میخوردند غوغا و شور و حال حتی در بالکن طبقه ی بالا از این هم بیشتر بود در میان اینهمه سر و صدا، تماشاگری
بر روی صندلیهایی که از میله های نزدیک به …

مطالعه بیشتر