تاريخ انتشار: چاپ اول انتشارات فردوس 1372 تعداد صفحات: 307 نويسنده: جلال آل احمد

کتاب نفرین زمین – نویسنده جلال آل احمد

کتاب نفرین زمین – نویسنده جلال آل احمد

بسیار خوب. این هم ده. دیروز عصر رسیدم . مدیر بچه ها را به خط کرده بود و به پیشباز آورده.

بیست سی تایی. وسط میدانگاهی ده . اسمش؟… حسن آباد با حسین آباد با علی آباد.

معلوم است دیگر. اسم که مهم نیست. دهی مثل همه دهات. بك لانه زنبور گلی و به قد آدمها.

کنار آب باریکه ای با چشمه ای با استخری با قناتی. یعنی که آبادی. با این فرق که من در یکی

معلم ورزش بوده ام، در دیگری معلم حساب. و حالا اینجا باید معلم کلاس پنجم باشم که

امسال باز شده و راه بردنش دیگر کار محلیها نیست. اصلا نمیدانم چرا نمی گذارند مدرسه های

شهر بمانم. پنج سال است که از دانشسرا در آمده ام و همه اش ويلان این نیمچه آبادیها.

شاید خودم این جور خواسته ام؟… نه. حتما چیزی توی این پیشانی نوشته. بی خودی که خرجت

رو نداده ن. سه سال آزگار نان يك دانشسرای ولایتی را خوردن و جای دیگران را تنگ کردن و پسر يك مامور پست بودن که دنبال خربندری اش آنقدر از برودك به هشتگرد سگدو زد تا خره مرد و حالا براش دوچرخه خریده اند. بله دیگر، چشمت کور. تو هم می خواستی تخم و ترکه بك آدم پدر و مادر دار شهری باشی تا لای دست فاحشه های پاریس راه و رسم تمدن را بیاموزی؛ و گره کراوات و دستمال سفید و خم رنگرزی غرب… و آنوقت در فرودگاه که از لای زرورق بازت کردند بدانی که سر غذا چنگال به دست چپ و کارد به دست راست وشراب سفید با گوشت سفید و شراب قرمز با… از این قزعبلات. رها کنم.
بدی کار این بود که معلم ورزش توی ده خیلی بیکار می ماند. جایی که داس زدن روزانه اش کمر پر مدعاترین میداندارهای زورخانه …

مطالعه بیشتر