تاريخ انتشار: 1333 تعداد صفحات: 122 نويسنده: جمشید وحیدی ناشر: انتشارات گوتمبرگ دانلود گذرنامه برای یک زندگانی الکی خوش به قلم "خانم خانمها"

کتاب گذرنامه برای یک زندگانی الکی خوش

کتاب گذرنامه برای یک زندگانی الکی خوش

نمایشنامه کمدی گرفتاریهای نوروز

در سه قسمت، قسمت اول خیاطی عید

برهنه خوشحال كه يك شخص تریاکی میباشد چند ساعت

قبل از شليك توپ تحویل با بسته پارچه خود بخیاطخانه (…)

رفته و در انتظار آمدن جناب خیاطباشی مشغول ورق زدن ژورنالها میباشد

در کنار ایشان آقای مفلوک با قیافه عصبانی نشسته و از شدت

عصبانیت دائم لبهای خود را میجود

برهنه خوشحال: نه خیر از آقای خیاط باشی خبری نشد

مفلوك : چیز غریبیه شب عیدی معلوم نیست کدوم جهنم دره ای رفته – اصلا آقا بی انصاف تر از این خیاطها خودشون

هستن همچین با خونسری و بی اعتنائیشون پدر مشتری را در میارن که آدم حظ کنه ( صدای پا ) … چیز .. بله ( با دست

پاچگی ) یعنی راستش را بخواهین ایشون یکی از بهترین

خیاطهای این شهر هستند و اتفاقا خیلی خوش قول تشریف دارند

برهنه: چیه … چرا حرفت رو برگردوندی … مگر این شکم گنده که داره میاد کیه

مفلوک: هیس جناب آقای خیاطند یالا پاشو بهش تعظیم کنیم

والا به گوشه قباش برمیخوره و سه سال دیگر باید بیائیم و بریم … ( صدای سینه صاف کردن خیاط )

سلام عرض میکنم قربان . برهنه: قربان بنده هم تعظیم عرض میکنم …

مطالعه بیشتر