تاريخ انتشار: چاپ اول 1377 تعداد صفحات: 213 نويسنده: مریم جعفری ناشر: به آفرین صفحات 16 و 17 دارای مشکل چاپ است

کتاب افسون یک نگاه – نویسنده مریم جعفری

کتاب افسون یک نگاه – نویسنده مریم جعفری

دراین کتاب خاطرات (( فریبا ))، مادر (( فرهود )) را مرور می کنیم. (( فریبا )) پزشک است و با مادرش زندگی می کند. او در داستان حاضر ما را باگذشته مادرش آشنا می سازد. (( فریبا )) شش سال داشت که پدر و مادرش از هم جدا شدند. او پس از آن با پدرش زندگی جدیدی را آغاز کرد. مدتی بعد پدر (( فریبا )) با زنی به نام (( پروین )) ازدواج می کند. (( پروین )) نسبت به (( فریبا )) بدرفتاری کرده محیط خانه را برای او ناامن می سازد. با وجود این سال های نوجوانی (( فریبا )) به سرعت طی می شود. او در هفده سالگی با (( سامان )) آشنا می گردد. (( سامان )) به دنبال همسری است تا با او به خارج برود. سرانجام (( فریبا )) برای فرار از مشکلات زندگی …

…

فرهود بار دیگر در آینه به خود نگریست. همه چیز به نظر مرتب بود. او نگاهی از سر رضایت به تصویر مرتب خود انداخت و آنگاه ناخودآگاه نگاهش به قاب بالای آینه افتاد
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود. فرهود به طرف مادرش برگشت و پرسید مادر چطور به نظر می یام؟ مادر لبخند خسته ای به لب آورد و گفت مثل همیشه مرتب و منظم. فرهود به طرف مادرش رفت و کنارش قرار گرفت و آنگاه گفت: مادر آرزوی رسیدن چنین روزی را داشته ام. شما هم همین طور. آنوقت حالا تنهایم میگذارید؟
مادر از پس عینک به او نگریست و دستش را فشرد و گفت: من هم خوشحالم. ولی عزیزم حالم خوش نیست خودت که هزار ماشاء الله دکتری فرهود لبخندی زد و گفت تازه امروز دکتر درست و حسابی میشم وقتی که سوگندنامه را امضا کنم.
مادر به نتیجه سالها رنج و تلاش خود نگریست. با خود گفت: آن نهال دیروزی چه درخت تنومندی شده اشک در دیدگانش حلقه زد و نتوانست از فرو ریختن …

مطالعه بیشتر