- تاريخ انتشار: 1371
- تعداد صفحات: 186
- نويسنده: احمد محققی
- دانلود کتاب تعقیب
- به غروب آفتاب چیزی نمانده است تلفن پاسگاه زنگ می زند ...
کتاب تعقیب – نویسنده احمد محققی
کتاب تعقیب – نویسنده احمد محققی
شلیک!
به غروب آفتاب چیزی نمانده است تلفن پاسگاه زنگ می زند و رئیس گوشی را برمی دارد…
الو…! بفرمائید!… پاسگاه ژاندارمری کن؟!…) بله، بفرمائید!… شما؟!…
سروان حکمت نیا مسئول پاسگاه هستم. فرمایشی دارید بفرمائید.
اسلام جناب سروان! خسته نباشید. من منظوری هستم و از بیمارستان شهریار خدمتتان زنگ می زنم. چند دقیقه پیش
مجروح جوانی را به این بیمارستان آوردند. دکتر
معاینه اش کرد و معلوم شد خدا بیامرز قبل از اینکه به بیمارستان برسد جانش را از دست داده است.»
اسلام علیکم! شما هم خسته نباشید جناب منظوری، خواهش…
…
احمدعلی محققی متولد سال 1324، پلیسینویس متبحر دهه ۶۰ و اولین بازپرس ویژه قتل عمد دستگاه قضا که با پایان
تحصیلات متوسطه در یکی از روستاهای
آذربایجان (زادگاهش)، راهی پایتخت شد تا با استخدام در اداره فرهنگ آن زمان به شغل معلمی بپردازد، در دیداری
شبانه با یک دوست در یکی از روستاهای فیروزکوه
(محل خدمتش در دوران معلمی) مسیر زندگیاش را عوض کرد تا تبدیل به یکی از جعبه سیاههای تاریخ جنایت بشود.
…
در داستانهای جنایی معمولاً قتل یا قتلهایی اتفاق میافتد و فرد یا افرادی مأمور میشوند که راز آن قتلها را کشف
کنند. اغلب این داستانها هم بهمنظور قصهگویی …
|