کتاب حنایی و جوجه هایش – نویسنده اوالیزا آگاتون

نوع فایل
PDF
حجم فایل
3.82MB
تاریخ انتشار
7 بهمن 1401
تعداد بازدید
131 بازدید
۵,۰۰۰ تومان
  • مترجم: گیتی طالقانی
  • تاريخ انتشار: چاپ دوم زمستان 1368
  • تعداد صفحات:18
  • نويسنده: اوالیزا آگاتون
  • ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی

کتاب حنایی و جوجه هایش – نویسنده اوالیزا آگاتون

کتاب حنایی و جوجه هایش – نویسنده اوالیزا آگاتون

یکی بود یکی نبود مرغی بود به نام حنایی که در لانه مرغها در
مزرعه ای زندگی میکرد. این مرغ که خیلی با ملاحظه بود مزرعه را دوست نداشت زیرا
مرغها بسیار سر و صدا میکردند صبح زود که میشد، خروس شروع
میکرد به قوقولی قوقو کردن مرغها
صدای زیادی به راه می انداختند.
هم دسته جمعی قدقد میکردند و سر و صدای به راه می انداختند.
اما حنایی که دوست داشت صبحها کمی بیشتر بخوابد با
ناراحتی :گفت: «عجب سر و صدایی.»
حنایی در مزرعه دوستی داشت به نام هاپو او یک سگ باوفا و
دوست نزدیک حنایی بود به همین جهت حنایی تصمیم گرفت که
به دیدن دوستش برود.

به محض اینکه او را دید :گفت هاپو امروز صبح زود خروس و مرغها چنان سر و صدایی به راه انداختند که مرا از خواب بیدار کردند من که دیگر نمیتوانم طاقت بیاورم چکار باید بکنم؟»

ها پوچند لحظه فکر کرد و گفت: «در انبار یونجه، گاری کوچکی وجود دارد که قبلاً بچه های کشاورزان با آن بازی میکردند حالا کسی از آن استفاده نمیکند، ولی من میتوانم با آن لانه راحت و
کوچکی برای تو بسازم.»
حنایی با شوق و ذوق :گفت چه پیشنهاد خوبی، پس برویم و با
هم نگاهی به آن گاری بیاندازیم.

دو دوست مستقیما به طرف انبار یونجه رفتند و شروع به کار کردند

حنایی پناهگاه خوبی در یک گوشه پیدا کرد و شروع به نظافت آن نمود هاپو هم گاری را در همان گوشه گذاشت و داخل آن را با علف های تازه و نرم پُر کرد.
جای بسیار خوب و راحتی بود
هنگامی که همه چیز آماده ،شد حنایی با شوق و ذوق فراوان به داخل گاری رفت و احساس کرد که به راحتی میتواند در آن بخوابد. ،حنایی هنگام بعد از ظهر …

کتاب حنایی و جوجه هایش - نویسنده اوالیزا آگاتون

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید: