تاريخ انتشار: چاپ اول 1364 تعداد صفحات: 539 نويسنده: علی محمد افغانی ناشر: انتشارات نگاه

کتاب دکتر بکتاش – نویسنده علی محمد افغانی

کتاب دکتر بکتاش – نویسنده علی محمد افغانی

در یکی از خیابان های شرقی غربی شمال شهر تهران که پیاده روهای وسیعش همیشه

خلوت است، و عبور و مرور ماشین ها در تمام اوقات، وضع نسبتا مرتب و بی سر و صدایی دارد،

ساعت ده و بیست دقیقه صبح یکی از روزهای نیمه پائیز سال ۱۳۵۳ شمسی، خانم

جوانی که ظاهراً با خیابان ها و مغازه های آن اطراف آشنا نبود، و رفتارش نمی نمایاند که

سکونتی طولانی در تهران دارد، با یادداشتی که کف دستش گرفته بود، شماره پلاک و

عنوان روی شیشه های مغازه ای را خواند و جلو آن، برای اینکه نفس تازه کند، ایستاد.

– معاملات املاک نیکو. خرید و فروش، رهن، اجاره صاحب بنگاه، پشت میزش، در صدر دکان،

با تلفن مشغول بود، ولی نظری هم به بیرون داشت که هوا گاهی آفتابی می شد، و گاه

خورشید زیر ابر فرو می رفت و سایه، تمام خیابان را می گرفت. برای او، این روز بی جان و سرد،

رسیدن مشتری خوب و معامله دندانگیری را نوید نمی داد. دکان او که طرف همیشه سایه خیابان بود، هر چند در تابستان یک امتیاز بزرگ داشت، ولی حالا در آغاز تغییر فصل که هوا رو به سردی می رفت، با همه چهره بشاش صاحبش، مشتری را خیلی کم جلب می کرد. خانم جوان، به طرف در نزدیک شد. ولی چون دید غیر از صاحب بنگاه کس دیگری داخل دکان نیست، تردید کرد به درون برود. نگاه چشمان درشتش که به رنگ قهوه ای روشن یا کهربایی بود و در آن لحظه از اضطرابی سخن گفت، پریشان شد و گونه های پهن پریده رنگش که حکایت از رنج شب نخوابی های ممتد می کرد، بیشتر از آنچه بود به استخوان چسبید. گمان کرد که یا عوضی آمده، و یا به تحقیق، آن کسی که با وی توی این …

مطالعه بیشتر