- تاريخ انتشار: چاپ دوم 1388
- تعداد صفحات: 558
- نويسنده: فریده رهنما
کتاب سهم من از زلال باران – نویسنده فریده رهنما
کتاب سهم من از زلال باران – نویسنده فریده رهنما
پرده را که کنار زدم و پنجره را گشودم، آفتاب خودش را در آغوشم جا کرد. تا یک ساعت
پیش باران بی وقفه می بارید و صدای رعد و برقش پنجرهی اتاق را می لرزاند و دلهره می آفرید،
اما اکنون فقط خاک مرطوب باغچه ها عطرافشان بود و قطرات شبنم بر روی گلبرگها و
شکوفه های بهاری، چون قطرات اشک به جا مانده بر روی گونه ها به نظر می رسید.
نفسم را از هوای تازه انباشتم و کش و قوسی به بدنم دادم. باز هم روز بیکاری بود و تنبلی. مادرم با همان لحن کشدار همیشگی و جمله تکراری صدایم زد
– روشا کجایی؟ هنوز خوابی!؟
هنوز سرمست از عطر گلها بودم و دلم نمی خواست از جلوی پنجره کنار بروم. میدانستم که اگر دیر جوابش را بدهم، دلخور میشود و تمام روز باید غرولند و اخم و
تخم هایش را تحمل کنم.
پابرهنه به طرف در اتاق دویدم، سرم را از لای در بیرون بردم و گفتم: . نه من خواب نیستم خانم جان، بیدارم. صدا را در گلو پیچاند و گفت: – واه! سلامت کو دختر. پس
دوازده کلاس درس خواندی، چې یاد گرفتی؟
|
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.