- تاريخ انتشار: 1356
- تعداد صفحات: 1697
- نويسنده: امیر عشیری
کتاب شن های داغ – نویسنده امیر عشیری
کتاب شن های داغ – نویسنده امیر عشیری
صدای توقف اتومبیل مرا به جلوی پنجره کشاند… اتومبیل، شمارهی مادرید داشت.
جلوی در ورودی ویلا که به تازگی آن را در سواحل «والنسيا» جنوب اسپانیا خریده بودم، اتومبیل سیاه رنگی نظرم را جلب کرد. دو مرد که یکی مسن تر از دیگری بود، از اتومبیل پیاده شده و در کنار آن ایستاده بودند. نگاهشان به پنجره های ویلا بود. مرد مسن را شناختم. «هانس لانگه» از مامورین سرویس اطلاعاتی آلمان فدرال بود. در اینکه آنها به ملاقات من آمده بودند، تردید نکردم. چون در آن حوالی تا شعاع پانصد متری، ویلای دیگری وجود نداشت. مهم اینکه یکی از آن دو مرد چهره ی آشنا بود و سالها از آشنایی من با او می گذشت. با عجله لباسم را عوض کردم. در همان موقع صدای زنگ اخبار در داخل ویلا بلند شد. ایلین، زنم خواب بود. به صدای زنگ غلتی زد، و بی آنکه چشمهایش را باز کند، با لحنی خواب آلود گفت: – این دیگر کیه که این وقت صبح مزاحم شده؟…
…
امیر عشیری در سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. او جزو نسل دوم پاورقینویسان ایرانی و از پیروان سبک حسینقلی مستعان بود. عشیری از دورهٔ نوجوانی به مسائل جاسوسی علاقهمند بود و ظاهراً همین موضوع وی را به سمت نوشتن داستانهای جنایی کشاند. از زندگی عشیری اطلاعات چندانی در دست نیست. او یک دختر به نام «یگانه» داشت. عشیری در دورهٔ نخستوزیری محمد مصدق از کشور خارج شده و مدتی در آلمان تحصیل کرد. اما پس از کودتای ۲۸ مرداد به کشور بازگشت.
عشیری فعالیت مطبوعاتیاش را در «مجله آسیای جوان» به سردبیری علی حافظی آغاز کرد و نخستین پاورقی خود را در ۱۵ صفحه و با موضوع «اعدام یک جوان ایرانی در آلمان» در سال ۱۳۲۷ در این مجله منتشر نمود. او کارمند وزارت صنایع و معادن بود.
|