مترجم: سهیل بیضائی تاريخ انتشار: چاپ اول 1376 تعداد صفحات: 250 نويسنده: گریگوری مک دونالد

کتاب قاتل در جستجوی سپر بلائی مناسب

کتاب قاتل در جستجوی سپر بلائی مناسب

فلچ چراغ را روشن کرد و نظری به داخل اطاق انداخت. او در صندلی با چرم قرمز، یک نیمکت

کوچک و یک میز که با ترکیب آنها هماهنگی داشت در آنجا دید. غیر از این تمام فضای آزاد

دیوارها با قفسه های کتاب پوشیده شده بودند. فقط پنجره هایی که در قسمتهای بالای

دیوارها قرار داشتند و همچنین قسمت بالای میز تحریر از این روش مستثنی بودند. او به

وسیله تلفن سیاه رنگی که آنجا قرار داشت مرکز را گرفت و بعد از برقرار شدن ارتباط گفت:
. لطفا مرا به مرکز پلیس وصل کنید. تلفنچی پرسید: آیا کار شما فوری است؟ – نه، در این لحظه اصلا فوریتی در کار نیست.
عکس بالای میز تحریر کاری از «فورد مادوکس براون» نقاش انگلیسی قرن نوزدهم بود.
– پس لطفا شماره ۷۵۲۳-۵۵۵ را بگیرید. . خیلی ممنون. و شماره را گرفت.

– بفرمائید، من ستوان مک اولیف هستم.
. ستوان، من فله چر هستم، خیابان نیکون ۱۵۲، آپارتمان شماره شش. ب
. بله، بفرمائید.
در اتاق نشیمن خانه من جسد یک دختر جوان که به قتل رسیده است وجود دارد.
. چه گفتید؟ – بله، یک دختر جوان که به قتل رسیده است.
او به پشت، بین میز و نیمکت، روی زمین قرار داشت، سرش بین فرش و بخاری دیواری روی

پارکت کف اتاق قرار گرفته بود و با چشم های بازش طوری به نظر می رسید مثل اینکه الساعه می خواسته از یک چیز کم اهمیت خرده گیری کند.
فلج دوباره تکرار کرد: بله، به قتل رسیده.
فلج پشت گوش سمت چپ دختر یک جراحت دید که نه تورم داشت و نه خونریزی کرده بود، فقط مقداری خون از محل زخم به سمت پائین گردن حرکت کرده بود. موهای او در خلاف جهت تلاش بیهوده اش برای فرار، پشت سرش قرار گرفته بودند.
– شما دارید با تلفن پلیس صحبت میکنید …

مطالعه بیشتر