مترجم: عنایت الله شکیباپور تاريخ انتشار: چاپ سوم 1361 تعداد صفحات: 223 نويسنده: جک لندن ناشر: انتشارات عین الهی

کتاب محکومین به زندگی – نویسنده جک لندن

کتاب محکومین به زندگی – نویسنده جک لندن

زن وارد خانه اش شد با اینکه چراغ اطاق سوسو میزد و روشنی زیاد نداشت ولی ، این زن که به ساختمان خانه اش کاملا آشنائی داشت و میدانست سالنهای بزرگ و راهروهای آن از کجا شروع و به چه نقطه ای ختم میشود با قدمهای تندی از پله ها بالا رفت و بدون اینکه مقصد معینی داشته باشد از این اطاق به اطاق دیگر قدم میگذاشت و در آن هوای نیمه تاریک پشت دری های ناتمام و پنجره های بسته را از نظر میگذراند .
وقتی به سالنی بزرگ رسید کلید برق را گرداند و در برابر
روشنایی برق چهره زنی بی بند و بار که زیاد بسر و روی خود ور نرفته
بود ظاهر شد اما صورتی گلگون داشت و لباس توری او تا بحدود گلو
و قسمتی از سرش را پوشانده بود
او هنوز فرصت نیافته بود که انگشترها را از انگشت خارج کند
انبوه موها بعد از برداشتن کلاه ابریشمی نمایان شد بطوری که تمام
اطراف گردن را پوشاند.
او زنی تقریبا زیبا و ظریف با چهره ای گرد، لبهائی ماتیک زده
و گونه هائی سرخ و گلگون ، چشمان درشتی که مانند هنرپیشگان پی در پی آنها را بهم میزد اما از ظاهرش کاملا پیدا که بود زنی است محکم و با اراده حالتی معصومانه و با نگاه های سرد و بی حالت خود که گاهی سرد و زمانی جرقه هائی از آن آشکار میشد بطوریکه گفتی با این نگاه های
آتشین و پر حرارت میخواهد قدرت و تسلط خود را نشان بدهد . پس از اینکه برق را خاموش کرد از آن اطاق خارج شد از اطاق کوچکتری گذشت و بطرف سالن بزرگی رفت که معمولا صبح ها اعضای خانواده
در آنجا جمع میشدند
در آستانه در ایستاد ، گوش فر اداد و از طرف دیگر ساختمان صدائی مانند …

مطالعه بیشتر