- مترجم: لیلی گلستان
- تاريخ انتشار: چاپ اول 1361
- تعداد صفحات: 133
- نويسنده: گابریل گارسیا مارکز
- ناشر: نشر نو
کتاب گزارش یک مرگ – نویسنده گابریل گارسیا مارکز
کتاب گزارش یک مرگ – نویسنده گابریل گارسیا مارکز
«گزارش یک مرگ» وقتی را روایت میکند که ۲۷ سال از اتفاق کشته شدن سانتیاگو ناصر گذشته است و حالا دوستش آمده و با شاهدان آن واقعه صحبت میکند تا تصویر درستتری از روایت را پیش چشم ما بگذارد.
…
سانتیاگو ناصر، روزی که قرار بود کشته شود، ساعت پنج و نیم صبح
از خواب بیدار شد تا به استقبال کشتی اسقف برود. خواب دیده
بود که از جنگلی از درختان عظیم انجیر می گذشت که باران ریزی
بر آن می بارید. این رؤیا لحظه ای خوشحالش کرد و وقتی بیدار
شد حس کرد پوشیده از فضله پرندگان جنگل است. پلاسیدالینرو،
مادر سانتیاگو ناصر، بیست و هفت سال بعد که داشت جزئیات دقیق آن دوشنبه شوم را برایم تعریف می کرد، گفت: «او همیشه خواب درختها را میدید… يك هفته پیش از آن خواب دیده بود توی هواپیمایی از کاغذ قلعی، از میان درختان بادام میگذرد، اما به شاخه ها گیر نمیکند پلاسیدالینرو در تعبیر خوابهای دیگران شهرت بسزایی داشت به شرط اینکه خواب را ناشتا برایش تعریف کنند. اما نه این دو خواب پسرش را به فال نحس گرفت و نه خوابهایی را که او در روزهای پیش از مرگش، صبحها برایش تعریف می کرد و در همه شان درخت وجود داشت.
سانتیاگو ناصر هم حدس خاصی در مورد خوابش نمیزد. لباس نکنده به خوابی کوتاه و بد فرو رفته بود و وقتی بیدار شده بود سرش سنگینی میکرد و ته مزه ای از مشروب در گلویش مانده بود.
این بد حالی را ناشی از جشن بی بند و باری دانست که شب قبل تا صبح در
آن شرکت داشت. کسانی که آن روز، در ساعت شش و پنج
دقيقه، يعنى يك ساعت پیش از اینکه شکمش مثل خوك دریده شود، موقع بیرون آمدن از خانه با او روبرو …
|