ماجرای ر. اعتمادی سردبیر مجله جوانان با معتادان
ماجرای ر. اعتمادی
رجبعلی اعتمادی (متولد بهمن ۱۳۱۲) مشهور به ر. اعتمادی نویسنده، رماننویس و
روزنامهنگار معاصر ایرانی است. وی به خاطر نوشتن رمانهای عامهپسند و پرفروش شهرت دارد.
رجبعلی اعتمادی در سال ۱۳۱۲ در شهر لار در استان فارس به دنیا آمد. پدرش اسم پدربزرگش
را برای او انتخاب کرد ولی مادرش نام او را به مهدی تغییر داد ولی نام شناسنامهای او همچنان
رجبعلی باقی ماند. در سال ۱۳۳۵ پس از اتمام دوره سربازی، در آزمون آموزشی
روزنامه اطلاعات شرکت کرد و به عنوان نفر ششم وارد روزنامه اطلاعات شد.
اعتمادی بنیانگذار و سردبیر اولین مجله با مخاطب ویژه نسل جوان ایران بود. مجله جوانان از نشریات
مؤسسه اطلاعات در سالهای دهه چهل و پنجاه با سردبیری اعتمادی (۱۳۴۵–۱۳۵۹) به یکی از
پرفروشترین مجلات ایران تبدیل شد که فراتر از مرزهای ایران حتی در دیگر کشورهای فارسیزبان همانند
افغانستان و تاجیکستان هواداران خود را داشت. او بیشتر کتابهایش را با نام مستعار ر. اعتمادی به
چاپ رساندهاست. او بیشتر اشتهار ادبیاش را به خاطر سوژههای داستانهای خود دارد. ر. اعتمادی
یکی از معدود رمان نویسان معاصر ایرانی است که چندین نسل جوان ایران علیرغم همه
محدودیتهای چاپ کتابهایش، بسیاری از کتابهای او را خواندهاند و میشناسند.
اعتمادی در اواخر دهه پنجاه تا اواخر دهه هفتاد نمیتوانست با نام واقعی خود چیزی را به چاپ برساند.
۲۸ کتاب اعتمادی تا کنون چاپ شدهاند که ۱۸ تای آنها قبل از چاپ به صورت پاورقی هفتگی در مجله
اطلاعات هفتگی و جوانان منتشر میشدند. به گفته نویسنده همگی رمانهایش بر پایه شخصیتهای واقعی
شکل گرفتهاند. به عنوان نمونه ماجرای شهرزاد شخصیت و داستان کتاب شب ایرانی اعتمادی از خبری
که در روزنامه بیلد آلمان منتشر شد الهام گرفته شدهاست. رمان عالیجناب عشق او که سال ۱۳۸۱
اولین بار توسط نشر شادان به چاپ رسید در سال ۱۳۹۱ برای پانزدهمین بار تجدید چاپ شد.
در سال 1355 مقداری اعتیاد میان جوانان زیاد شده بود و در تمام دنیا این اتفاق در حال وقوع بود. من به عنوان
سردبیر مجله جوانان تصمیم گرفتم که یک جایی مخصوص معتادان جوان درست کنیم، با وزارت بهداری در آن دوره
هماهنگ کردیم و یک ساختمان بزرگ در اخیارمان گذاشتند و یک بیمارستان بزرگ که فقط مخصوص معتادان جوان بو
د درست کردیم و هر هفته 500، 600 جوان معتاد Addicted جلو موسسه اطلاعات می آمدند و ما آن ها را سوار اتوبوس
می کردیم و می بردیم. برای اینکه این جوانان تشیوق شوند که بیایند اعلام کردیم که هر شب در آنجا هنرمدان
برای آن ها کنسرت خواهند گذاشت، این باعث شد خیلی از افراد در آن دوره معالجه شوند. این کار را به نام مجله
جوانان انجام دادیم و سرنوشت همان جوانان را نیز چاپ می کردیم که خانواده ها بخوانند و بدانند که چگونه یک جوان
معتاد می شود، در حال حاضر من نمی بینم که روزنامه ها در کار اجتماعی وارد شوند.
اعتمادی با اشاره به نحوه افزایش تیراژ در روزنامه ها گفت: یکی از راهکار ها در این زمینه انتشار خبرهای اختصاصی
از موضوعاتی است که مورد توجه مردم قرار دارد.