کتاب بی سرپرستان – نویسنده قدسی نصیری

نوع فایل
PDF
حجم فایل
4.6MB
تاریخ انتشار
26 شهریور 1401
تعداد بازدید
729 بازدید
۵,۰۰۰ تومان
  • تاريخ انتشار: 1347
  • تعداد صفحات: 304
  • نويسنده: قدسی نصیری

کتاب بی سرپرستان – نویسنده قدسی نصیری

کتاب بی سرپرستان – نویسنده قدسی نصیری

پنجره اطاقم درست بر روی خیابان گشوده میشد پنجره باز میماند من بآسانی میتوانستم

بیرون را تماشا کنم موقع روز تک درختی که بائين پنجره روئیده بود بر روی اطاقم

سایه میافکند و شبها نیز چراغ برق کنار خیابان اطاقم را روشن میکرد گاهی صدای

چرخهای درشکه ای که از آنجا عبور میکرد و زمانی صدای خنده

عابری که کوچه ما را بشت سر میگذاشت مرا از خواب بیدار میکرد .
ساختمانهای مجلل و باشکوهی که در مقابل پنجره ام قرار داشتند بآن مغازه های

کوچک و بزرگی که در پشت ویترین آنها گاهی عروسکهای زیبا و اسباب بازیهای قشنگی

دیده میشد برای من آنقدر جالب و دوست داشتنی بود که هیچگاه از از دیدن آنهاسیر نمیشدم
وقتیکه بچه های هم سن خود را میدیدم که در روی سنگ فرش کنار خیابان بازی میکنند

یکباره قلبم از شادی میطپید دلم میخواست يك لحظه فقط و فقط يك لحظه خیلی کوتاه بجای

آنها باشم من با صدای خنده و فریادهای شادی آنان آشنا بودم دنیای آنها را دنیایی دیگر میپنداشتم .
دنیایی که برایم ناشناخته، زیبا و با شکوه بود همیشه از اینکه نمی توانستم به دنیای آنها راه یابم رنج می بردم هنگامیکه مادربزرگم میدید من خیابان را تماشا میکنم دستان پر از چین و چروك و ناتوانش را به سویم دراز میکرد فریاد میکشید: باز هم که کنار پنجره رفتی و من با شنیدن صدای او به عقب برمیگشتم و در این لحظات بود که نگاه پر از خشم و نفرتش مرا به وحشت میانداخت و با نومیدی از آنجا دور میشدم من مادربزرگم را با همه زشتیها و بدیهایش دوست میداشتم نمیدانم چه چیز در درونم وجود داشت که مرا وادار میکرد او را دوست بدارم او با آنکه زنی عصبانی و عیبجو بود ولی قلبی بزرگ چون دريا و روحی با عظمت داشت …

کتاب بی سرپرستان - نویسنده قدسی نصیری

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید: