- تاريخ انتشار: چاپ دوم 1378
- تعداد صفحات: 169
- نويسنده: هوشنگ گلشیری
کتاب دست تاریک، دست روشن – نویسنده هوشنگ گلشیری
کتاب دست تاریک، دست روشن – نویسنده هوشنگ گلشیری
داستان دست تاریک، دست روشن: درباره مردیست به نام «رحمت حاجیپور» که با رفیقش، «کاتب»، به روستایی میروند. کار رحمت گردآوری قصهها و آیینهای روستاییست. کاتب به شهر بازمیگردد اما رحمت با دختری خانزاده ازدواج میکند و در روستا ماندگار میشود …
داستان نقاش باغانی: در اوج موشکباران تهران، خانوادهای تهرانی به روستایی به نام «باغان» پناه میبرند. این خانواده عبارت است از مردی داستاننویس، همسر و دو فرزندشان، دایی بچهها که مهندس شرکتیست و همسرش به نام مهری که نقاش است. روستای باغان در الموت قرار دارد. قرار است در آنجا مهمان آبدارچی شرکت دایی باشند. نیمهشب به باغان میرسند و در کلبهای ساکن میشوند. صبح روز بعد، متوجه تابلوهای آبرنگی میشوند که به در و دیوار کلبه آویزان است. نقاشیها شباهت بسیاری به منظرههایی دارد که آنها روز قبل در راه دیده بودند. …
داستان نقشبندان: در داستان نقشبندان راوی و زنش، شیرین، به همراه بچههایشان به اروپا مهاجرت میکنند. راوی زنش را طلاق میدهد و به ایران برمیگردد و شیرین و بچهها در اروپا میمانند … نقشبندان قطعاتی از خاطرات این خانواده در اروپا و ایران است.
داستان حریف شبهای تار: در این داستان راوی ماجرای مردی را تعریف میکند که زنش را به خانه پدر زن و مادرزنش میفرستد و …
داستان خانه روشنان: در این داستان، نویسندهای در غربت خودکشی میکند. او پیش از مرگ تمام نوشتههایش را میسوزاند. این داستان، شباهتهایی با مرگ صادق هدایت دارد.
داستان انفجار بزرگ: پیرمردی که قادر به راه رفتن نیست،آرزوی رقصیدن را در سر دارد. یک روز با خودش تصمیم میگیرد حالا که در شهر خبری از «رقصیدن و کوچهباغی خواندن و گرفتار طرهٔ زلفی شدن» نیست به این و آن زنگ بزند و شایع کند که قرار است در ساعت پنج عصر زوجی جوان در میدان ونک تهران برقصند…
|
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.