- تاريخ انتشار: چاپ سوم 1333
- تعداد صفحات: 175
- نويسنده: صادق هدایت
کتاب سه قطره خون – نویسنده صادق هدایت
کتاب سه قطره خون – نویسنده صادق هدایت
دیروز بود که اطاقم را جدا کردند ، آیا همانطوریکه ناظم وعده داد من حالا بکلی معالجه شده ام
و هفته دیگر آزاد خواهم شد ؟ آیا ناخوش بوده ام ؟ یکسال است ، در تمام این مدت هر چه
التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم بمن نمیدادند . همیشه پیش خودم گمان میکردم هر ساعتی
که قلم و کاغذ بدستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت … ولی دیروز بدون اینکه
خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند . چیزیکه آنقدر آرزو میکردم ، چیزیکه آنقدر انتظارش
را داشتم ..! اما چه فایده – از دیروز تا حالا هر چه فکر میکنم چیزی ندارم که بنویسم.
مثل اینست که کسی دست مرا میگیرد یا بازویم بی حس میشود . حالا که دقت میکنم
ما بين خطهای درهم و برهمی که روی کاغذ کشیده ام تنها چیزی که خوانده میشود اینست : سه قطره خون .
آسمان لاجوردی ، باغچه سبز و گلهای روی مه باز شده ، نسیم آرامی بوی گلها را با اینجا میآورد .
ولی چه فایده : من دیگر از چیزی نمیتوانم کیف بکنم ، همه اینها برای شاعرها و بچه ها و کسانیکه تا آخر عمرشان بچه میماند خوبست – یکسال است که اینجا هستم، شبها تا صبح از صدای گربه بیدارم ، این ناله های ترسناك ، این حنجره خراشیده که جانم را به لب رسانیده ، صبح هم هنوز چشممان باز نشده که انژکسیون بی کردار ..! چه رو های دراز و ساعتهای ترسناکی که اینجا گذرانیده ام ، با پیراهن و شلوار زرد روزهای تابستان در زیر زمین دور هم جمع میشویم و در زمستان کنار باغچه جلو آفتاب می نشینیم ، یکسال است که میان این مردمان عجیب و غریب زندگی میکنم . هیچ وجه اشتراکی بین ما نیست ؛ من از زمین تا آسمان با آنها فرق دارم – ولی ناله ها ، سکوت ها ، فحشها ، گریه ها و خنده های این آدمها همیشه …
|
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.