- مترجم: احمد اخوت
- تاريخ انتشار: چاپ اول 1363
- تعداد صفحات: 249
- نويسنده: ویلیام فاکنر
- ناشر: انتشارات سهروردی
- دانلود کتاب سپتامبر بی باران
کتاب سپتامبر بی باران – نویسنده ویلیام فاکنر
کتاب سپتامبر بی باران – نویسنده ویلیام فاکنر
صدای ریزش آب را در داخل وان میتوانستم بشنویم. به عیدی هائی نگاه میکردیم که مامان توی کاغذ رنگی بسته بندی و
یا بالای تختمان آویزان بود اسم یک یک مان را روی آن نوشته بود تا وقتی بابا بزرگ میخواهد آن ها را از درخت کریسمس
جدا کند راحت باشد و بداند کدام عیدی مال کیست برای هر کس، بجز بابا بزرگ یک عیدی خریده بودند مامان میگفت بابا
بزرگ بزرگتر از آن است که کسی به او عیدی بدهد. گفتم: «این عیدی توست»
«روزی» گفت: «البته که مال منه ولی حالا همانطور که مامان بهت
گفت بیا برو توی اون وان». گفتم: «میدونم توی اون بسته چیه. اگه بخوای می تونم بهت بگم».«روزی» نگاهی به عیدیش
انداخت و گفت: «فکر کنم میتونم اینقدر صبر کنم تا موقعش بشه و اونا خودشون بهم بدن». گفتم: «اگر یه پنج سنتی بهم
بدی بهت میگم توش چیه» «روزی» باز نگاهی به عیدی اش انداخت و گفت: «فعلن که سنت پول ندارم ولی صب عید که
آقای «رودنی» یه ده سنتی بهم بده میتونم بدم. گفتم: «ولی اون موقع خودت
میدونی که توی اون بسته چیه و دیگر بهم پول نمیدی اگه راس میگی حالا …
|