کتاب شب زنده داران – نویسنده امیر عشیری

نوع فایل
PDF
حجم فایل
30.15MB - 22.02MB
تاریخ انتشار
19 مرداد 1401
تعداد بازدید
415 بازدید
۵,۰۰۰ تومان
  • دو جلد کتاب
  • تاريخ انتشار: چاپ اول انتشارات قصه پرداز 1383
  • تعداد صفحات: جلد اول 1039
  • جلد دوم 813
  • نويسنده: امیر عشیری

کتاب شب زنده داران – نویسنده امیر عشیری

کتاب شب زنده داران – نویسنده امیر عشیری

عشق شوم
مرد جوانی که مضطرب به نظر می رسید، وارد قریه شد و از اولین کسی که سر راهش دید پرسید:
. کدخدا کجاست….؟ آن مرد گفت: – در انبار است. گندم توزین می کند… چه شده؟

جوان سئوال پسر عموی خویش را بلا جواب گذاشت و به طرف انبار دوید.
کدخدا با چند نفر از اهالی روی قالیچه ای نشسته و بر توزین گندم موجود در انبار غله نظارت

می کردند. جوانی که کنار قالیچه روی زمین نشسته و هنوز موی بر چهره اش نرو ثیده بود،

قلمدانی بر شال کمر زده و مشغول نوشتن نتیجه کار آنها بود.
جوان به محض اینکه وارد انبار شد و کدخدا را آنجا نشسته دید، خود را روی فرش انداخت و نفس نفس زنان گفت:
. کدخدا… عموجان… آمدند… آمدند…
پیر مرد که برادرزاده خویش را خیلی منقلب و آشفته دید. نیم خیز شد، شانه های او را گرفت و پرسید:
. چه خبر شده… کی آمد…؟ چه کسانی آمدند.. – عموجان… نوکران سپهسالار… مباشرین

حاکم… همه مسلح هستند. و بعد حرف خود را قطع کرده و سر را به زیر انداخت و گفت:|
کار من تمام شد. من می دانم برای چه آمده اند… این آخرین مهلت ما است، مرا کمک کنید… شما را به مولا مرا تنها نگذارید. رحم کنید.
جوان این را گفت و در میان بهت و حیرت حاضرین که خیره خیره به او مینگریستند و از شنیدن این خبر متوحش و نگران شده بودند. از در انبار بیرون جست و به اندرون رفت.
ورود جوان مذکور به اندرون خانه کدخدا نیز همان وحشت و همان ناراحتی و تشویش را ایجاد نمود. زنها با رنگ و روئی پریده، اطراف او را گرفته و مرتبا از وی سئوالهاني می کردند که او فقط به یکی با دو تا از سئوالها می توانست جواب صحیح بدهد …

کتاب شب زنده داران - نویسنده امیر عشیری

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید: