مترجم: مهرانگیز قریب تاريخ انتشار: 1338 تعداد صفحات: 199 نويسنده: والتر چینی ناشر: انتشارات گوتنبرگ

کتاب قتل با خنجر ونیزی – نویسنده والتر چینی

کتاب قتل با خنجر ونیزی – نویسنده والتر چینی

پاسبان از او جدا شد و بطرف من آمد و مثل دانش آموزيكه درسهای خود را حفظ کرده باشد

با صدای خشك و ماشین وار گفت : : وظيفه ام حکم میکند بشما اطلاع بدهم

که هر گونه تخلفی از دستورات من دلیل تازه ای بر مجرمیت شماست.»
بالجني بر آشفته گفتم – فکر نمیکنید که این کار منطقی نیست متوجه نمی شوید که

این مرد شیاد دروغ میگوید. و شما اگر حرفهای او را دیدم که نقش زمین شده بود .
مرد سیاه پوش گفت – میشنوید آقای پاسبان .. او این زن را وقتی بزمين افتاده بود دید !!!

پاسبان بدون آنکه منظور این مرد را درک کند از من پرسید: . . این ساعت و این زنجیر را از

کجا آورده اید ؟ ؟ گفتم – این حقه باز که شما را باینجا راهنمایی کرد میخواست آنها را از این زن بدزدد اما من مانع شدم و آنها را از چنگش بیرون آوردم . بفرمائید و مثل باسپان شنلش را بکناری زد و ساعت و زنجير را در جبب شلوارش گذاشت فيتر جرالد اضافه کرد :
: خوب حالا گوش کنید آقای پلیس : لابد دیگر مطمئن شده اند که این مرد قاتل است بنابر این انتظار دارم هر چه زودتر بوظيفه خودتان عمل کنید ضمنا میل دارم او بجرم اهانتی که بمن کرده است نیز تنبیه شود لابد شنیدید که چگونه جرأت کرد بر من بتازد، بمن که دکتر معروفی ….، پاسبان حرف او را قطع کرد و گفت :
کافیست ! من هنوز نمیتوانم باور کنم که شما دکتر هستید یا نه ! اما قبول دارم که اگر شما نبودید شاید این قتل لوث شده بود .

در این اثنا صدای پاهائی که با شتاب و دستپاچه در کوچه مشغول دویدن بودند و از طرف (سوت اوولای استریت ) بگوش میرسید. پاسبان سوت خود را در آورد و چند بار در آن دمید و آنگاه خطاب بمن گفت . خوب …

مطالعه بیشتر