تاريخ انتشار: 1343 تعداد صفحات: 97 نويسنده: نصرالله شیفته

کتاب قهقهه اسکلت یا کاروان مرگ – نویسنده نصرالله شیفته

کتاب قهقهه اسکلت یا کاروان مرگ – نویسنده نصرالله شیفته

اشخاصی که در اخلاق و آداب اهالی ساکن کوههای آلپ و نواحی کوهستانی اروپای مرکزی

بررسی کرده اند بخوبی واقفند که مردم این سرزمین افرادی عجیب و مرموز و زندگانی آنان

با اسرار و شگفتیهایی همراه است, در این کتاب به داستان آنها میپردازد.

…

مادام تیگار سر از کالسکه بیرون آورده و نگاهی تعجب آور به مناظر اطراف خود نمود ،

سکوت رعب آور کوههای پیچ در پیچ آلپ و مرتغات اسرار آمیز آنجا را فقط صدای پای

اسبهای کالسکه در هم می شکستند مسیو گولار نظری پائین انداخت ، در هزاران متر پائین تر

در میان تخته سنگهای شگفت آور و پرتگاه های شگرف غرش رودخانه کف آلودی

بزحمت شنیده میشد . رودخانه مزبور بقدری دور بود که جز يك رشته سفید باريك مواجی

چیز دیگری دیده نمیشد . پرتگاه های مهیب ، کوههای باریك و تیز ، تخته سنگهای عظیم . قلعه پر برف آلپ و گاه گاهی درختهای کهن سال و خشك در آن سکوت اسرار بخش باصدای یکنواخت سم اسبان و اصطكاك چرخهای کالسکه بزمین ترس و هیجان مخصوصی را ایجاد می کرد .
ولی مسافرین کالسکه کسانی نبودند که از این سکوت طبیعت خوفی بدل راه دهند . مثلا گولار که مردی سالمند و پر تجربه و اسرار آمیز به نظر میرسد مرگ را شوخی میپنداشت ، از پیچ و خم زندگانی گولار فقط همراهان وی مطلع بودند زیرا گولار رئیس کارمندان کاروان مرگ بود و این معرفی برای قساوت قلب وی کافی است معروف بود که گولار مدتی در شهرهای جنوبی اروپا درشکه چی بود بعد چندی در یکی از میکده ها به میفروشی مشغول شد. سپس دو سال در بانك مرکزی صندوقدار گردید بعدا دست فروشی پیشه کرد ، مدتی هم آموزگاری مینمود .

بالاخره راهنمای مسافرهای تازه وارد گشت و بعدا مدتی از او خبری نشد …

مطالعه بیشتر