- تعداد صفحات: 220
- نويسنده: روزبه معین
- ناشر: نشر نیماژ
- دانلود کتاب قَهوه سرد آقای نویسنده
- میخوام یه اعتراف بکنم! من چند سال پیش دیوانهوار عاشق شدم ...
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده – نویسنده روزبه معین
کتاب قهوه سرد آقای نویسنده – نویسنده روزبه معین
میخوام یه اعتراف بکنم! من چند سال پیش دیوانهوار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم، عاشق یه دختر لاغر و
قدبلند شدم که عینک ته استکانی میزد و پونزده سال از خودم بزرگتر بود، اون هر روز به خونهی پیرزن همسایه میاومد تا
ازش پیانو یاد بگیره. ازقضا زنگ خونهی پیرزن خراب بود و معشوقهی دوران کودکی من مجبور بود زنگ خونهی ما رو بزنه، منم
هر روز با یه دست لباس اتوکشیده میرفتم پایین و در رو واسهش باز میکردم، اونم میگفت: «ممنون عزیزم!» لعنتی
چقدر تودلبرو میگفت عزیزم! پیرزن همسایه چند ماهی بود که داشت آهنگ دریاچهی قو چایکوفسکی رو بهش یاد میداد
و اون خوشبختانه اینقدر بیاستعداد بود که نتونه آهنگ رو یاد بگیره، بههرحال تمرین به بیاستعدادی چربید و اون کمکم
داشت آهنگ رو یاد میگرفت. اما پشت دیوار، حال و روز من چندان تعریفی نداشت، چون میدونستم پیرزن همسایه فقط
بلده همین آهنگ دریاچهی قو رو یاد بده و بعد از اون دیگه …
…
نویسنده داستان که دلباخته دختری است که 15 سال از او بزرگتر است اما عشق سن و سال سرش نمیشود و از هر
راهی برای بیشتر دیدن دختر استفاده میکند …
|