کتاب مشهدی عباد – نویسنده ایرج سهرابی

نوع فایل
PDF
حجم فایل
752.89KB
تاریخ انتشار
17 آذر 1401
تعداد بازدید
346 بازدید
۵,۰۰۰ تومان
  • تاريخ انتشار: چاپ اول 1363
  • تعداد صفحات: 81
  • نويسنده: ایرج سهرابی
  • ناشر: انتشارات ایران ویچ
  • به دو زبان فارسی و ترکی

کتاب مشهدی عباد – نویسنده ایرج سهرابی

کتاب مشهدی عباد – نویسنده ایرج سهرابی

گلناز با آهنگ غمگین که چشمان زیبایش جذابیت بیشتر به سخنان او میداد رو به مرد

جوان که در کنارش نشسته و سر به زیر و غرق در اندیشه بود گفت: سرور خیلی گرفته ای بگو ببینم چه شده است ؟
سرور گفت: هیچ – چی میخواستی بشود پدرتان در نظر دارد شما را شوهر دهد.
گلناز گفت : نه – نه ـ بگذا ر پدرم مرا بکشد اما باز هم تن به هیچ ازدواجی غیر از شما نمیدهم فقط شما را دوست میدارم. سرور سر بر داشت و خیره در نگاه گلناز دقیق شد و سپس مثل اینکه در اجرای طرح مورد نظرش موفق باشد به شادی گفت : گلناز غم بخود راه نده ، من فکر میکنم چون پدر شما مقداری قرض
بالا آورده در نظر دارد شما را به همسری مردی متمول به نام مشهدی عباد درآورد و از او پول بگیرد ضرری ندارد بگذار بگیرد و تو هم کاری نداشته باش من نقشه ای دارم. گلناز سخن او را برید و گفت: چگونه من راضی باشم.
سرور گفت: شما به آنچه من میگویم توجه داشته باش .
و در این موقع دایه گلناز که بیوه زنی بنام صنم بود به جمع آنها پیوست و در حالیکه خود را شاد نشان میداد گفت: کاشکی دراین نزدیکی شاهد عروسی شماها میبودم و سنگ تمام می گذاشتم. سرور بلافاصله گفت: انشااله به این زودی خواهی رقصید. صنم گفت: نکند به همین زودی عروسی میکنی؟
سرور گفت: من ، نه اما رستم بیک به این زودی گلناز را به
خانه بخت میفرستد. صنم که از این حرف جا خورده بود با تعجب گفت :سر به خیـر باشم این چه حرفی است . آن مرد کی است ؟
سرور با خنده گفت : یک پیرمرد.
صنم که همچنان در حالت تعجب باقی بود گفت : دردم بخورد به قلب آن پیرمرد..
این دختر به همسری …

کتاب مشهدی عباد - نویسنده ایرج سهرابی

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید: