- مترجم: بهرام افراسیابی
- تعداد صفحات: 172
- نويسنده: آگاتا کریستی
- روز پنج شنبه ۱۶ سپتامبر خانم فرارز (Ferrars) درگذشت و فردای آن روز ...
کتاب پنج بامداد پایان پیام – نویسنده آگاتا کریستی
کتاب پنج بامداد پایان پیام – نویسنده آگاتا کریستی
دکتر شپارد سرمیز صبحانه
روز پنج شنبه ۱۶ سپتامبر خانم فرارز (Ferrars) درگذشت و فردای آن روز
جمعه ۱۷ سپتامبر مرا بر بالین او فراخواندند
ولی دیگر دیر شده بود و خانم فرارز ساعتها پیش فوت کرده بود
وقتی به خانه برگشتم ساعت حدود ۹ صبح بود، زمانی
که بارانی ام را از تن در می آوردم تا به جا رختی آویزان کنم
شامه ام آینده غیر آرامی را پیش بینی میکرد. البته نمی
خواهم بگویم که حوادث آینده را پیش بینی میکردم نه بلکه هر انسانی
بعضی اوقات دچار الهاماتی میشود. از اتاق
ناهارخوری صدای بهم خوردن فنجان و نعلبکی به گوش می رسید
که ظاهراً خواهرم کارولین مشغول مرتب کردن آنها بود
در همین زمان خواهرم فریاد زد: …
…
کارولین همه خبرها را بیدرنگ به برون از خانه منتقل میکرد
وی به جای خبرآوردن به خانه خبر از خانه به بیرون میبرد.
حتی خواهرش هم نمیدانست کارولین چگونه
با این سرعت و دقت به سریترین خبرها دست مییابد.
از این رو خواهرش سعی میکرد کمتر با وی در مواردی که میخواهد
راست و دروغ را به هم ببافد و از آن خبر داغی
بسازد، صحبت کند و بیشتر طفره میرفت.
|