کتاب پوآرو در هانتربری – نویسنده آگاتاکریستی

نوع فایل
PDF
حجم فایل
4.22MB
تاریخ انتشار
11 مهر 1401
تعداد بازدید
267 بازدید
۵,۰۰۰ تومان
  • مترجم: مجید میرزامحمدی
  • تاريخ انتشار: چاپ اول 1374
  • تعداد صفحات: 304
  • نويسنده: آگاتاکریستی
  • ناشر: انتشارات نهال نویدان

کتاب پوآرو در هانتربری – نویسنده آگاتاکریستی

کتاب پوآرو در هانتربری – نویسنده آگاتاکریستی

النور کارلیسل ایستاده و در حالی که نامه را در دستهایش گشوده بود به آن نگریست.

هرگز چنین چیزی به دستش نرسیده بود . احساس ناخوشایندی را در خواننده آن بوجود می آورد.

بدخط ، با املائی بسیار غلط و روی کاغذی صورتی رنگ و ارزان :
این برای اخطار به شماست (حرف آخر کشیده شده بود). من هیچ اسمی از هیچ کس نمی برم

ولی کسی هست که عمه شما را به خودش جزب کرده است و اگر شما موازب نباشید همه

چیز را از دست خواهید داد . دخترها خیلی هنرمند هستند و خانمهای پیر، وقتی جوانها

آنها را تجربه می کنند و چاپلوسی می کنند نرم می شوند. بهتر است شما بیائید و خودتان

ببینید که چه می گذرد. این درست نیست که حق شما و آن آقای جوان نادیده گرفته شود.

و او خیلی هنرمند است و خانم پیر ممکن است هر آن پس بیفتد.» هواخواه شما. وقتی

در باز شد، الینور که ابروهای نازکش از ناراحتی درهم کشیده شده بود هنوز به این پیغام خیره مینگریست. خدمتکار اعلام کرد: آقای ولمن. ورادی وارد شد.
رادی! مثل همیشه الینور وقتی رادی را دید، به اندك احساس گیجی خود پی برد. احساس ضربان يك لذت ناگهانی. احساس يك اجبار در تظاهر به جدی بودن و غیر انسانی بودن . زیرا با آن که رادی او را دوست می داشت ، واضح بود که احساس رادی نسبت به الينور همچون احساس الينور به او نبود. اولین نظر به رادی، در او حالت بخصوصی بوجود آورد، قلبش چنان به تپش افتاد که تقریبا درد آور بود . بی معنی بود که یک مرد، يك مرد معمولی … بله ، يك مرد جوان کاملا معمولی بتواند در کسی این گونه تأثیر بگذارد. این که فقط نگاه او، دنیا را به چرخش اندازد، این که صدایش، انسان را وادار کند تا… فقط کمی…

کتاب پوآرو در هانتربری - نویسنده آگاتاکریستی

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید: