- مترجم: جمشید اسکندانی
- تاريخ انتشار: چاپ اول 1373
- تعداد صفحات: 513
- نويسنده: آگاتا کریستی
- ناشر: نشر روایت
کتاب راز پرونده مختومه – نویسنده آگاتا کریستی
کتاب راز پرونده مختومه – نویسنده آگاتا کریستی
خانم ویلت و دخترش، در یک بعد از ظهر سرد زمستانی، میزبان جلسه ای برای احضار روح هستند. آن ها به انجام این کار مشغول می شوند و روح احظار شده به آن ها می گوید که کاپیتان ترولیان مرده است. آیا این جادوی سیاه است یا فقط یک شوخی عجیب و تشویش آور؟ تنها راه فهمیدن این موضوع این است که به سراغ کاپیتان بروند. متأسفانه، خانه ی او شش مایل از اینجا فاصله دارد و به دلیل این که بارش شدید برف راه ها را مسدود کرده، یک نفر باید داوطلب شود و پیاده به سمت خانه ی کاپیتان برود. سرگرد برنبی برای انجام این کار اعلام آمادگی می کند و به سوی خانه ی دوستش به راه می افتد…
…
آقای مورلی آن روز صبح از دنده چپ بلند شده بود و سر میز صبحانه از هرچه که میدید
و میخورد و می نوشید ایراد میگرفت و غر می زد… از قهوه و این که قهوه امروز صبح آب تیره رنگ سرد و بی مزه ای که به همه چیز شبیه است جز قهوه…. از فرنی که چرا مزه اش روز بروز بدتر می شود و بالاخره از املت بیکن که چرا بیکن هایش به خوبی سرخ نشده… آقای مورلی مرد ریزه اندامی بود با صورتی تقریباً لاغر و گونه هایی برآمده و چانه ای خشن و چهارگوش که با خواهرش جیورجینا به تنهایی زندگی میکرد جیورجینا برعکس برادرش زنی چاق و درشت اندام بود که مسئولیت امور داخلی و اداره منزل را به عهده داشت و در وهله اول هر بیننده ای را به یاد قهرمانان پرتاب وزنه می انداخت!!!… جیورجینا با حالتی متفکرانه نگاه عمیقی به برادرش انداخت و پرسید…. آب حمام هم سرد بود؟ آقای مورلی با اکراه پاسخ داد.. که نه…
|