- مترجم: ذبیح الله منصوری
- تاريخ انتشار: در کتاب ذکر نشده
- تعداد صفحات: 178
- نويسنده: دروتی سایرس
کتاب گلوله و خون – نویسنده دروتی سایرس
کتاب گلوله و خون – نویسنده دروتی سایرس
فصل اول پشت دستگاه رادیو
زنگ کشتی بصدا در آمده و دو ضربت نواخت و با این صدا تمام مسافرین کشتی دانستند که ساعت
از شب میگذرد و این ساعتی است که معمولا کارگران کشتی عوض میشوند یعنی آنهائی که
تا اینساعت کار کرده و خسته شده اند باستراحتگاه خود میروند ودسته دیگر که تازه نفس هستند
جای آنها را پشت ماشینها ودستگاههای مختلف کشتی میگیرند اوین فرمانده و بعبارت صحیحتر
ناخدای کشتی پس از این که بماشينخانه و دستگاههای مختلف کشتی سر زد روی صحنه آمد
و نظری به طرف راست انداخت ودید چهار نفر از مسافرین کشتی در سالون نشسته و مشغول بازی هستند .
این چهار نفر کسانی بودند که نه تنها شبها بلکه هر روز هم در سالون کشتی بازی های
گنجفه وخصوصا بریج اشتغال داشتند و اوين ناخدای کشتی بخوبی از عادت آنها مطلع بود
با این وصف تاسف میخورد که چرا در یک چنین شب خوب اینها از سالون خارج
نمیشوند و روی صحنه کشتی نمایند که از هوای صاف استنشاق کنند.
«اوین» بدون اینکه زیاد باین چهار نفر توجه نماید از مقابل سالون عبور کرده و بطالار استراحت رسید ولی قبل از اینکه بطالار استراحت برسد دل در برش می طپید زیرا
گاهی از اوقات در این ساعت شب شخصی در این طالار مینشست و به موزيك رادیو گوش میداد که ( اوین ) خیلی مایل بود با او صحبت کند .
این مرتبه هم بامید ملاقات و صحبت با آن شخص بطرف طالار استراحت رفت اما پیش از اینکه واردطالار شود این صدای عجیب وغير منتظره را از رادیو شنید : …
|