- تاريخ انتشار: چاپ چهارم 1381
- تعداد صفحات: 738
- نويسنده: جعفر شهری
- ناشر: انتشارات معین
کتاب قند و نمک – نویسنده جعفر شهری
کتاب قند و نمک – نویسنده جعفر شهری
جعفر شهری در این کتاب به ضرب المثل های تهرانی پرداخته است
پیشگفتار کتاب:
پس از اتمام و چاپ کتاب شش جلدی تهران در قرن سیزدهم هنوز به نظرم میرسید چیزی
از تهران بجا مانده که نیامده است و نمیدانستم چه باید باشد اگرچه دیگر کتابهایم مانند
طهران قدیم، شکر تلخ، گزنه و غیر اینها می توانستند مکمل آن باشند تا سفری برایم به انگلستان پیش آمد.
سفری به اتفاق همسر به چند نظر: اول نشان دادن چشم که بینائیشان رو به زوال نهاده
در اینجا نتیجه ای که چگونگیشان معلوم شود به دست نیامده بود، و دوم دیدار از فرزند و
عروس و تازه رسیده شان؛ در آخر پس از یازده سال در به روی خود از
یار و اغیار بستن و کلنگ اندیشه به مغز زدن استراحت و تمدد
اعصاب بکنم. استراحتی به آن قوت تصمیم درباره اش که در طول اقامت نه نگاهی به
نوشته ای انداخته نه قلمی به روی کاغذ کشیده فقط خورده و خوابیده تجدید قوا بکنم، اما بدان نشان که به جای آن مصداق هر که گریزد ز خراجات شام – بارکش غول بیابان شود ،گردیده هرچه زیادتر به تعب و رنج تنهائی و بی همزبانی و کسالت تن و جان افتاده از زیادی کار بیهوده (حلاج گرگ) بشوم، که هر آینه واقعه ای که ذکرش خواهد آمد پیش نیامده بود مجبور شوم به هفته نرسیده مراجعت بکنم! فرزند و عروس را نتوانم دیده حرف بزنیم که روزها هر دو غایب و به تلاش معاش باشند و در حضور نیز پسرم که از کم حرفی ذاتی مگر جواب سؤال بدهد و عروسم که انگلیسی و با همه فارسی دانستنش به خاطر عدم تجانس بیان حرفی نداشته باشیم و اگر وقت و حوصله داشته باشند، زورکی و چند خط در میان مترجممان شده تلویزیون نگاه بکنیم و بگویم …
|