- مترجم: شهریار بهترین
- تاريخ انتشار: چاپ چهارم 1371
- تعداد صفحات: 266
- نويسنده: آیزاک آسیموف
- ناشر: انتشارات شقایق
کتاب آزمایش مرگ – نویسنده آیزاک آسیموف
کتاب آزمایش مرگ – نویسنده آیزاک آسیموف
مرگ در آزمایشگاه شیمی مینشیند و میلیونها نفر از مردم آن که اعتنایی به آن داشته باشند، در کنارش می نشینند . آنان
در واقع فراموش میکنند که مرگ هنوز هم آنجا است .
اما ، ” لوئیس برید ، استادیار رشته شیمی هرگز دیگر این حقیقت ناچیز را فراموش نخواهد کرد.
او در آزمایشگاه درهم و برهم دانشجویان، فرو رفته در صندلی اش، با مرگ دوش به دوش نشسته
بود و آن را با تمام وجود احساس میکرد. حالا که پلیس رفته و راهروها بار دیگر خلوت شده بود، حالا که آزمایشگاه از نشانه های مادی ،مرگ در قالب جسد ” رالف نوفلد” ، پاک شده بود ، او بیش از هر زمان دیگر به وجود مرگ پی میبرد. گرچه “جسد “نوفلد را برده بودند ، اما مرگ هنوز در آنجا حضور داشت ، دست نخورده بود. “برید” عینک اش را از چشم برداشت به آرامی شیشه های آن را با دستمالی که برای همین کار با خود داشت ، پاک کرد و سپس مکثی کرد تا به تصویر دوگانه ی اش که روی عدسیهای عینک افتاده بود، بنگرد. روی هر کدام از عدسی های عینک ، تصویری از خود را می دید که در وسط عدسی ، با توجه به انحنای شیشه پهن تر میشد. صورت لاغرش گوشتالو و دهان گشادش که لبهایی نازک داشت ، گشادتر می نمود .
آیا نشانه های عمیق تری هم در چهره اش پیدا شده بود؟
نمی دانست موهایش همان اندازه سیاه بود که سه ساعت پیش، دور و بر چشم ها چین و چروکی دیده می شد که در سن چهل و دو سالگی بعید به نظر نمی رسید – ، آیا این چینها نسبت به چند ساعت پیش بیشتر نشده بود؟ تردیدی نیست ، انسان
نمیتواند مرگ را لمس کند و به گونه ای از آن متاثر نشود . برید” بار دیگر عینک اش را به چشم زد …
|