کتاب آیینه – نویسنده محمد حجازی

نوع فایل
pdf
حجم فایل
14.58MB
تاریخ انتشار
15 بهمن 1400
تعداد بازدید
339 بازدید
۵,۰۰۰ تومان

کتاب آیینه – نویسنده محمد حجازی

کتاب آیینه – نویسنده محمد حجازی

باید خندید، در این جهان پُر از درد و رنج و تشویش، جز خنده دوایی نیست، غصه خود

درد دیگری است که سربار دردها می‌کنیم. هر دفعه که غصه می‌خوریم مثل این است

که بجای باز کردن گرهی، بنشینیم و با رنج فراوان، گره دیگری بر مشکل خود بزنیم. غصه روح

و جسم را ناتوان و قوه تعقل و تدبیر را پریشان می‌کند، از غصه روزمان تاریک و دنیا به خیالمان

پُر از چاه و دیو و بدخواه می‌شود اما همین که آفتاب خنده در دلی سرزد، هرچه غول و دشمن

و پرتگاه می‌دیدیم، محو و نابود می‌شود، عالمی پُر از صفای سبزه و گل و عیش و محبت و گذشت جلوه می‌کند…

رفیقی دارم که تازه در مازندران ملکی بدست آورده . چندی بود اصرار داشت دو سه روزی

برویم ده ، بیفتیم و نفس راحتی بکشیم . میگفت صبح زود که حرکت کنیم ظهر میرسیم

بشیرین کلا ، باقی روز و فردا و پس فردا را آنجاخوش میشویم و هر وقت بخواهی

برمیگردیم آنچه میتوانست از هواوصفای آنجاها تعریف میکردووعده سرشيروقرقاول میداد . من این روزها از سفر گریزانم وهیچ عالمی را بهتر از کنج خانه نمیدانم ولی چکنم

که رفیقم میخواست اسباب بازی خود را بتصدیق من برساند و حق داشت زیرا منهم اغلب نوشته های خود را برای او میخوانم را تحمل میکند.

رفتیم اما اتومبیل در راه خراب شد و نزديك غروب رسیدیم و از خستگی زود خوابیدیم. فرداسحر هنوز از آفتاب اثری نبود که ما کنار رودخانه ایستاده بودیم و خواب آلوده

وذوق زده میدیدیم که آهسته و شورانگیز سیاهی از آسمان میرود، ستاره هاچشمکی میز نندو قایم میشوند ، قله هاسر میکشند و خود نمائی میکنند. پرده تاریکی که

روی آب کشیده وخروش رود را سهمناک کرده بود ، نازك شد ودرید . آنهمه غول ودیو مازندران که در شاهنامه خوانده بودم بصورت کوههای عظیم و …

کتاب آیینه - نویسنده محمد حجازی

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید:

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب آیینه – نویسنده محمد حجازی”