کتاب تنهایم مگذار – نویسنده محمد جاسبی

نوع فایل
PDF
حجم فایل
7.47MB
تاریخ انتشار
14 دی 1401
تعداد بازدید
143 بازدید
۵,۰۰۰ تومان
  • تاريخ انتشار: چاپ اول 1373
  • تعداد صفحات: 136
  • نويسنده: محمد جاسبی
  • ناشر: پیام عدالت

کتاب تنهایم مگذار – نویسنده محمد جاسبی

کتاب تنهایم مگذار – نویسنده محمد جاسبی

فريدون وقتی مقابل در خانه خواهرش رسید، ساعت نزدیک دو نیمه

شب بود. ساک کوچکش را در دستهایش جابجا کرد و کلاه سربازی

اش را از سر برداشت هوای اواخر پاییز سرد و گزنده بود و او که

تازه از اتوبوس پیاده شده بود سرمای آزاردهنده ای در وجودش

احساس میکرد لحظه ای از تصور اینکه باید در این وقت شب در بزند و

همه را از خواب بیدار کند از خودش خجالت کشید. خواست که برگردد

و تا روشن شدن هوا و بیدار شدن اهل خانه وقتش را طوری بگذراند.

در طول سربازی اش خیلی کم به مرخصی آمده بود و هر بار هم که

به مرخصی می آمد اگر وقت مناسبی برای رفتن به خانه خواهرش ،

نبود تا صبح در پارک یا جایی دیگر منتظر می ماند و سر صبح خانه خواهرش میرفت. اصلاً از رفتن به این خانه احساس بدی داشت. می دانست که خواهرش با دیدن او خوشحال میشود، اما مسئله شوهر خواهرش یعنی عبداله بود. با هیچ وقت بین او و عبداله حرفی از این موضوع به میان نیامده بود ولی، فریدون بخوبی میدانست که عبداله از حضور او و آمد و رفتش به این خانه چندان رضایت ندارد ولی مگر فریدون جای دیگری هم داشت. چند ماه قبل از رفتن به سربازی مادرش را از دست داده بود و از آنجا که هیچ مأوا و مسکنی نداشت بناچار مدتی خانه خواهرش منیر و نزد آقا عبداله زندگی کرد. اما نگاه ها و رفتار سرد او آنچنان زندگی را برایش تلخ کرده بود که چند ماه پیش از رسیدن نوبت سربازی اش داوطلبانه به سربازی رفت تا شاید کمتر مزاحم زندگی خواهرش باشد.
اما حالا وضعیت فرق میکرد سربازی اش تمام شده بود و او باید بر میگشت به کجا؟ نمی دانست سردی هوا از یک طرف و خستگی …

کتاب تنهایم مگذار - نویسنده محمد جاسبی

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید: