- مترجم: فرهنگ رازی
- تاريخ انتشار: در کتاب ذکر نشده (پیش از انقلاب)
- تعداد صفحات: 146
- نويسنده: میکی اسپیلین
کتاب حرفه من آدم کشی است – نویسنده میکی اسپیلین
کتاب حرفه من آدم کشی است – نویسنده میکی اسپیلین
توطئه تبهکاران:
کاباره ارکانتومرکزیکه بزنهای مونت کارلو بود و من هنگامی که بدانجا پای گذاردم سه ساعت
از شب میگذشت. آمده بودم تا زن جوانی را باسم اتین بوبینم. می گفتند که این زن از خانم های
با معرفت این قمارخانه است اما هیچگونه شناسائی با او نداشتم. زن جوان بالائی که لباس تنگ
چسبانی بتن کرده و سینه سفید دلچسبی داشت درحالی که سعی میکرد با ناز و عشوه نظرم
را جلب کند بمن نزدیک شده گفت : جونی عقب کسی میگردی؟
و بدنبال این حرف بروی پا چرخی زد تا برجستگی های بدنش را نشان من دهد.
او زنی بود بسن بیست و چهار سال صورنش کلابی شکل و ابروهائی کشیده و چشمهایش میشی ولی موهای سرش مشکی بود . کمری باریک و باسنی پهن و تو دل
برو داشت . منهم بازوی لخت عریانش را گرفتم و گفتم: خوشگله بنظرم تو تازگیها باینجا آمده ای .
. زن جوان قهقهه ای زده بازویش را کشید و کمی فاصله گرفت و درست در همین هنگام دستی محکم از پشت بشانه ام خورد و متعاقب آن صدای دورگه و کلفت مردی
تکانم داد:
– چشمهایت را درویش کن.
این مرد یک غول بی شاخ و دم بود. از آنهائی بود که اگر یک بچه هفت هشت ساله توی تاریکی میدید ، میترسید . بیک نظر شناختمش. اسکار نام داشت و از آن بزن
بهادرهای معروف بود، در حالی که…
|
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.