دانلود کتاب پاردایانها نوشته میشل زواگو انتشار 1371
دانلود کتاب پاردایانها
قهرمان داستان پاردایانها، انسان بیگانهای است که حس میکند بیهوده است، اما در عین حال
به زیباییهای این جهان و به لذاتی که نامنتظر در هر قدم سر راه آدمی است، سخت دل بسته
است و از این رو سعی میکند خود را بفریبد و کردار و رفتار خود را به گونهای موجه جلوه دهد .
“دوپین” پیر که در دوران جوانیش یکی از سربازان جانباز و دلاور ارتش “لویی دوازدهم” و “فرانسوای اول” بود،
به همراه دختر زیبا و دلفریبش، “ژان” در ملکِ “مارژنسی” که در زمان “لویی دوازدهم” به او واگذار شده بود،
زندگی می کرد. این ملک در وسط املاک “آن دو مونمورانسی”، یکی از سردارانِ “هانری دوم” و حاکم
“مونمورانسی” قرار داشت و مدعی شده بود این ملک به صورت غیر
قانونی به او تفویض شده و از طریق پارلمان پاریس درصدد تصاحب آنجا بود.
از طرفی “فرانسوا دو مونمورانسی”، پسر سردار دیوانه وار عاشق ژان بود و ژان هم او
را دوست می داشت و این عشق باعث بوجود آمدن دشمنی میان فرانسوا و برادر دیگرش “هانری” شده بود تا جایی که…
قسمتی از متن کتاب
خانه کوتاهی بود همسطح زمین و ظاهر چندان دلپسندی نداشت نزدیک پنجره باز اطاق پیرمردی
سفید موی ک به جنگجویان زمان فرانسوای اول شباهت داشت روی صندلی راحتی آرامیده بود.
او نگاه خسته و افسرده خود را به تپه خاکستری رنگی که خانه اعیانی و قصر (مونمورانسی)
روی آن قد بر افراشته و بر آن سایه افکنده بود دوخته و خیره خیره به آن می نگریست .بعد دیدکانش
از آن سمت به جهت دیگری متوچه شده آهی دردناک که از غمهای ذرونش سر چشمه می گرفت سینه او را پر کرد و آنگاه پرسید
-دخترم …کجاست دخترم؟ …
مستخدمه ای که اطاق را مرتب می کرد جواب داد:
-مادموازل برای چیدن گل یخ به جنگل رفته است…
|
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.