کتاب سینما به روایت هیچکاک – نویسنده فرانسوا تروفو

نوع فایل
PDF
حجم فایل
15.67MB
تاریخ انتشار
26 شهریور 1401
تعداد بازدید
311 بازدید
۵,۰۰۰ تومان
  • مترجم: پرویز دوایی
  • تاريخ انتشار: چاپ ششم 1390
  • تعداد صفحات: 279
  • نويسنده: فرانسوا تروفو با همکاری هلن جی.اسکات

کتاب سینما به روایت هیچکاک – نویسنده فرانسوا تروفو

کتاب سینما به روایت هیچکاک – نویسنده فرانسوا تروفو

فرانسوا تروفو: آقای هیچکاك، شما سیزدهم اوت ۱۸۹۹ در لندن به دنیا آمده اید. از کودکی شما

تنها چیزی که میدانیم ماجرای «کلانتری» است. این قضیه حقیقت دارد؟

آلفرد هیچکاك: بله، آن موقع گمانم چهار یا پنج سالم بود. پدرم مرا با یادداشتی به کلانتری فرستاد.

رئیس کلانتری یادداشت را خواند و مرا هفت، هشت دقیقه در يك سلول زندانی کرد.

موقعی که این کار را می کرد گفت: اینست عاقبت کار بچه های شیطان.

تروفو: شما چه کار خلافی کرده بودید؟

هیچكاك: خدا میداند. پدرم همیشه به من می گفت: برة سفید پاکیزه منه. نمیدانم چه خطایی از من سر زده بود.

تروفو: پس پدرتان باید مرد سختگیری بوده باشد.

هیچكاك: میشود گفت که آدم عصبی مزاجی بود. راجع به کودکیم دیگر چه میتوانم بگویم؟

خانواده ام به تئاتر علاقه داشت. فکر می کنم باید جمع کوچک غیر عادی و غریبی بوده باشیم.

به هر جهت مرا به قول معروف بچه معقول و سر براهی میدانستند. در محافل خانوادگی معمولا بك گوشه مینشستم و يك كلمه حرف نمیزدم. بیشتر اهل نگاه کردن و تماشا بودم. امروزش هم همینطور. در تمام زندگی، آدم «دیگر گرا» و مجلس آرایی نبوده ام. همیشه تنها بودم. هیچوقت یادم نیست که همبازی ای داشته باشم. همیشه تنها بازی میکردم و بازی هایم را خودم اختراع میکردم.
هنوز خیلی کم سن و سال بودم که مرا به مدرسه سنت ایگناتیوس (St Ignatius) که يك مدرسه يسوعی در لندن بود سپردند. خانواده من
كاتوليك بود، که این خودش در لندن غرابتی است. فکر میکنم حين تحصیل در این مدرسه بود که در من بك حس شدید ترس بوجود امد ترس اخلاقی، ترس از آلوده شدن به بدی و ناپاکی. همیشه سعی داشتم از گناه و بدی پرهیز کنم، شاید به دلیل ترس جسمی، چونکه از تنبیه …

کتاب سینما به روایت هیچکاک - نویسنده فرانسوا تروفو

مطالعه بیشتر

لطفا پیش از خرید، راهنمای زیر را مطالعه کنید: